عید فقط بچگی ها خوش می گذشت و ذوق داشت! الان بیشتر برام عجیبه فقط! و اینکه گاهی باعث میشه تن به سختی های بدی که از یه آدم عاقل برنمیاد! یعنی نباید سر بزنه! و تو اسفند که میشه یهو خودتو با کلی ادعای عقل و شعور تو شرایطی پیدا می کنی که شرمنده میشی از اینکه چرا در برابرش مقاومت نکردی!!
اسفند و حال و هوای آدم ها, توی اسفند عجیبه! تلاش آدم ها توی اسفند عجیبه! هدف های آدم ها و دغدغه ها توی اسفند عجیبه! میزان سختی که آدم ها خود خواسته به خودشون توی اسفند میدن عجیبه! اینکه به جای خرید توی باقی 11 ماه سال, میذارن عدل همین یک ماه خرید می کنن چون معتقدن جنس جدید نیومده! و اصلا هم مهم نیست براشون چقدر پول الکی پای جنس هایی میدن که فقط به خاطر اسم عید کلی بی انصافانه و غیر منطقی قیمت هاشون زیاد شده! که روزها و ساعت ها می چرخن و می گردن چون مثلا امسال دلشون خواسته تیپ نقره ای خاکستری بزنن پس هر طور شده تمام اقلام با این المان باید جور بشه, حتی از زیر سنگ! برام عجیبه هنوز توی این گرونی و توی این روزها هستن آدم های گنده ای که باید از فرق سر تا نوک پاشون رو نو کنن, چون از بچگی اینجوری بوده عید واسشون!
و عجیبن آدم هایی که توی این سرما فرش میشورن, توی این شلوغی و سمبل کاری فرش شویی ها, میذارن و فرش هاشونو این موقع میفرستن قالیشویی!! خسسسسته ان و داغون ولی از سقف تا کف خونه رو میشورن! ماه پیش کلی نوبت فیزیوتراپی داشتن, ولی انگار نه انگار, با نیت نابودی خودشون باید خونه اشون به طرز عجیب و خودآزار گونه ای شسته بشه و گردگیری بشه!
واقعا چرا؟ این اسفند چی داره که آدم ها اینجوری از خود بی خود میشن!