بچه ها و یا حتی بزرگسال ها رو میشه از یه جنبه به سه دسته تقسیم کرد, اولی, دسته ای از بچه ها و بزرگسال ها که به راحتی توی هر جمعی خودشونو وارد می کنن و مورد محبت سایرین واقع میشن! و یا یه جورایی حرفشون میشه سند و حجت حتی توی اون گروه! یا کلا خیلی هیچ کس در پی این نیست که ظاهر و رفتار این گروه رو زیر ذره بین قرار بده, بلکه این آدمها بلدن صرف نظر از شرایط مالیشون و چهره و قیافه اشون خودشون و شخصیتشون رو نمایش بدن و با همون هم تو دل بقیه جا بشن!
دسته ی دوم هم کسایی هستن که اصولا یا ساکتن و یا خجالتی و یا کلا خیلی زودجوش و خون گرم نیستن! این دسته با اینکه خیلی قاطی فعالیت های گروهی و جمعی نمیشن ولی خب باقی افراد هم با این اشخاص مشکلی ندارن! خیلی راحت قبول می کنن این آدمها نمیخوان خیلی توی مرکز همه چیز باشن!
و اممممما دسته ی سوم :| گروهی که حتی یک ساعت از حضورشون توی یک جمع جدید نگذشته که کل اون جمع متفق القول بر ضد اون آدم میشن و یه جبهه تشکیل میشه :/ یعنی فقط تنفر به سمت خودشون جذب می کنن:/
این هفته که هفته ی اول و مصادف با شروع ترم جدید بود! خیلی از کلاس بندی ها رو تغییر دادیم و این یعنی خیلی از بچه ها توی کلاس هایی جدید و با همکلاسی های جدید قرار گرفتن! توی آموزشگاه ما بچه های بدجنسی نداریم, که حالا بخوایم بگیم اگه یه کلاس بر ضد یک نفر میشه به خاطر اینه که میخوان اون شخص رو اذیت کنن یا حالا مسائل دیگه! و من به عینه میبینم که چطوری بچه ها به سه گروه بالا تقسیم میشن! گروهی که سریع تودل بقیه جا باز می کنن! گروهی که کم حرف و ساکتن ولی مشکلی با بقیه ندارن, به عبارتی اونا کاری با بقیه ندارن و بقیه هم همینطور! ولی گروه سوم که توی همون جلسه ی اول می زنن هر چی پل ارتباطی هست رو خراب می کنن و عوض دوست پیدا کردن, دشمن می سازن :/
و این یعنی کلاسی که تو, تا آخر ترم باید عین یه منجی و واسطه بین شخص مورد تنفر و باقی بچه ها یه تعادل ایجاد کنی و مواظب باشی تنش ها خیلی بالا نزنه و کار به جاهای باریک نکشه! که بسیاااار کار طاقت فرسایی هم هست*___*